در هر جامعه، از مردان وظایفی انتظار میرود که آنها را بدون پرسش، پایگاهی برای حمایت همهجانبه از همسر و فرزندان در نظر میگیرد. با نگاهی عمیقر، میفهمیم که حمایت روان مردان مسئلهای شکننده و نقش آنها در رشد شخصیت فرزندان اغلب نادیده انگارانه در نظر گرفته شده است. برای اغلب پدران، نقششان در جهان فرزندان مبهم است و نوع رابطه با فرزندان به طور غریزی و اکثرا برمبنای بازسازی تجارب (ایمن یا ناایمنی) است که با پدر خود داشتند. همه ما، محصول گذشته کم و بیش ناقصی هستیم که ما را برای انطباق با آینده هدایت میکند. بسیاری از پدر و مادرهای ما، برای رسیدن به نیازهای مالی تلاش میکردند و به همین دلیل آگاهی آنها از حمایت فرزندان، تحت تاثیر نیازهای بقا بوده و توان ابراز رابطه عمیقتری نداشتند.
ما از دریچه آگاهی، میتوانیم از دنیایی متفاوت، دنیای آنها را ببینیم و سکوتی که در این رابطه حاکم است را بشکنیم. اگر فرزند هستیم، دلبستگی ایمن تری با پدران بسازیم و اگر پدر هستیم، در نگاهی عمیقتر نیازهای کودکمان را ببینیم.