اختلالات خوردن یکی از شایعترین مشکلات در عصر ما بین نوجوانان، بهخصوص نوجوانان دختر است. عموماً اختلالات خوردن، به بینظمی در عادات غذایی افراد با هدف کنترل وزن اطلاق میشوند که ناشی از بیماری پزشکی یا شرایط دیگر روانپزشکی نیست. این اختلالات، سبب مشکلات جدی در سلامت بدنی و عملکردهای ذهنی و اجتماعی فرد میشوند.
این عادتهای ناسالم ممکن است به صورت اختلال بیاشتهایی عصبی (Anorexia nervosa)، اختلال پرخوری عصبی (Bulimia nervosa) یا اشکال دیگری از اختلالات خوردن، بروز پیدا کند.
در دیدگاههای جدیدتر روانشناسی که به منظومه خانواده توجه میکنند، بیشتر از روابط اولیه مادر-نوزاد، بر نقش اینجا و اکنونیِ الگوهای تعامل در خانوادهها تأکید میشود. از نظر میکوچی، در خانوادههایی که مشکل بیاشتهایی عصبی وجود دارد، چهار ویژگی در الگوهای مراودهٔ خانواده، نمایان است:
1. درهمتنیدگی: در این خانوادهها کمبود فاصلهٔ مناسب هیجانی و محیطی در روابط باهم، وجود دارد. خانوادههایی که این الگو را نشان میدهند اغلب درگیر مسئلهٔ «ذهنخوانی» هستند (مثلاً مادر میگوید، میداند دخترش به چه فکر میکند یا میخواهد چه بگوید). یا اینکه دائماً «واسطهگری» میکنند (مثلا یک والد، خود را به عنوان سپری بین کودک و والد دیگر قرار میدهد.)
2. بیشمراقبتی: اعضای این خانوادهها، بیش از اندازه مراقب و نگران همدیگر هستند. آنها محتاطانه مراقبند احساسات هم را جریحهدار نکنند و برای این کار، از بسیاری اختلافها پرهیز میکنند. این خانوادهها به نشانههای ناراحتی در یکدیگر حساسند و برای کاهش تنشها، بیش از اندازه زود وارد عمل میشوند. این رفتارها، مانع از افزایش ظرفیت اعضای خانواده برای یادگیری حل مسائل و تنشها به روش خودشان، میشود. درنتیجه، خودکارآمدی اعضای خانواده کاهش مییابد و وابستگی به یکدیگر، در اعضای خانواده تقویت میشود.
3. انعطافناپذیری: خانوادههایی که به حفظ اوضاع موجود بسیار پایبند هستند، اغلب چالشهای تهدیدکننده را انکار میکنند تا نیازی به تغییر نباشد. نوجوانانی که در این خانوادهها در معرض چالش خاصی قرار میگیرند، از آنجایی که نمیتوانند ساختار خانواده را تغییر دهند، احساس خودکفایی در آنها رشد نمیکند و مشکلات را به صورت بدنیشده نشان میدهند.
4. درگیری با نشانههای نوجوان به خاطر مشکلات والدین: یکی از راههایی که والدین از جرو بحث با هم اجتناب میکنند، منحرف کردن مسیر از مشکلات خودشان به سمت نشانههای مشکلساز در نوجوان است. در واقع آنها توجه خود را از روی مشکلات بین خود برمیدارند تا انرژی بیشتری برای مراقبت از فرزندشان بگذارند. فرزندی که با بیپناهی و نحیف شدنِ بیشتر، این الگو را تقویت میکند. ممکن است حتی این کودک توسط والدین در زاویهای قرار بگیرد که نتواند بدون اینکه مجبور باشد طرف یکی از آنها را بگیرد، نیازهای خود را ابراز کند.
کتاب: نوجوان در خانوادهدرمانی، بهرهگیری از قدرت روابط
نویسنده: جوزف میکوچی
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.