دوست دارم رازی را با شما به اشتراک بگذارم : من از اضطراب اجتماعی رنج میبرم.
هیچوقت آن را تایپ نکردهام چه برسد به اینکه بخواهم آن را بلند به زبان بیاورم. شاید کسانی که مرا بشناسند تعجب کنند. من رفتاری دوستانه و گرم و صمیمی دارم. اما آنچه که در درونم میگذرد داستانی متفاوت است.
در دوران کودکی و نوجوانی من کمتر از اصطلاحاتی مانند "اضطراب" و "اضطراب اجتماعی" استفاده میشد. در عوض از من به عنوان کودکی خجالتی یاد میشد و من از این عبارت نفرت داشتم. مادرم سعی داشت دلیل رفتار آرامم را برای دیگران توضیح دهد و من از این کار به شدت بدم میآمد. او صدایش را با لحنی عذرخواهیگونه پایین میآورد و میگفت: "خیلی خجالتیه".
آنها به من نگاهی حاکی از کنجکاوی و کمی ترحم میکردند، سپس به سرعت فراموش میکردند که من حتی آنجا حضور دارم. مطمئن نیستم که کدام بیشتر قلبم را جریحهدار میکرد: نگاهشان یا نادیدهگرفتنشان
من با این احساس بزرگ شدم که گویی نامرئی هستم. شاید توضیحش برای کسی که تا بحال اضطراب یا احساس ناامنی شدید را تجربه نکرده، سخت باشد. برای اینکه این احساس دردناک نامرئی بودن یا نامرئی شدن را کمتر کنم، راهبردهایی را برای سازگاری در خود ایجاد کردم.
در کودکی افراد را طبقهبندی میکردم: امن و ناامن. به دنبال افرادی بودم که کمی احساس امن بودن به من ببخشند. شاید آنها را از روی چهره یا تجربیات گذشته قضاوت کردم: افرادی که شبیه مادربزرگ یا معلم مورد علاقهام بودند برایم آشنا و ایمن بودند.
اولین روزم را در مدرسه راهنمایی به یاد میآورم. در راهرویی طولانی گم شده بودم. هنوز هم احساس انقباض در گلویم را به یاد میآورم. حالت تهوع در معدهام میپیچید و ترسم را در جستجو برای یافتن شخصی "امن" برای کمک گرفتن. بلاخره پیدایش کردم. نامش را به خاطر نمیآورم اما چهرهاش و اینکه چطور به من کمک کرد تا کلاسم را پیدا کنم را به یاد دارم. حدس میزنم که مهارت ویژهای حتی در آن زمان برای تشخیص امن بودن افراد دارم.
این یکی از مهارتهایی است که اکنون هم سعی میکنم به مراجعان کمک کنم تا آن را در خود ایجاد کنند: اعتماد به درون خود
به مراجعین میآموزم روی تنفس خود تمرکز کنند، روی به درون بردن نفس خود و بیرون دادن آن. این کمک میکند ذهن آرام شود و جسمتان به معنای واقعی در کنارتان حضور یابد.
اگر در آن راهرو وحشتزده میشدم و برای کمک گرفتن به مادرم پیام میدادم نمیتوانستم به درونم اعتماد کنم و مرحلهای مهم برای پیشرفتم را از دست میدادم.
در لحظه اینجا و اکنون بودن با افکار و احساسات مهارت خوبی برای همه افراد به ویژه افرادی با اضطراب اجتماعی است.
اضطراب اجتماعی چیست؟
آیا از اینکه دیگران شما را قضاوت کنند ترس زیادی دارید؟
آیا در موقعیتهای اجتماعی معذب و نگران هستید؟
آیا از ملاقات با افراد جدید اجتناب میکنید؟
آیا بعد از وقت گذراندن با دیگران بیش از حد به آنچه به آنها گفتید فکر میکنید؟
اضطراب اجتماعی، ترس و اضطراب شدیدی را به وجود میآورد که منجر به اجتناب از مدرسه، کار و سایر فعالیتها میشود. البته نگران شدن در موقعیتهای جدید یا اجتماعی رایج است اما کسانی که از اختلال اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی رنج میبرند، اضطراب شدید و گوشبهزنگی مفرطی را تجربه میکنند، ترس مزمن و شدیدی از دیده شدن و قضاوت شدن در موقعیتهای اجتماعی روزمره دارند.
در پستهای بعدی به راهکارهایی برای بهبود بخشیدن به این اضطراب خواهیم پرداخت.
نویسنده: دکتر نانسی کیسلین
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.