ازدواج دیگر آن مفهوم ایدهآلی نیست که قبلا تصور میکردیم. تقریباً نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود. برای جلوگیری از چنین پیشامدی افراد ترجیح میدهند که زمانی را صرف آشنایی قبل از ازدواج کنند تا سازگاریشان برای ازدواج را ارزیابی کنند با این حال حتی برای این زوجها هم احتمال جدایی وجود دارد.
با این حال، ازدواج همچنان مفهوم ایدهال خود را برای بیشتر افراد حفظ کرده است. تقریباً 90% بزرگسالان در برههای از زندگیشان ازدواج خواهند کرد. با وجود چنین نتایجی آیا ما صرفاً به خاطر فشارهای اجتماعی و بیولوژیکیمان محکوم به وارد شدن به ازدواجهای ناخرسندکننده هستیم ؟
تعدادی از روانشناسان دانشگاه کالیفرنیا استدلال کردند که ازدواج برای اکثریت زوجها سبک زندگی رضایتبخشی است. آنها در مقالهای که اخیراً منتشر کردند سه ماهیت رایج در مورد ازدواج را به چالش کشیدند.
باور اشتباه اول: رضایت زناشویی با گذشت زمان رو به افول میرود
یکی از ثابتترین یافتهها در مورد ازدواج، کاهش ناگزیر رضایت زناشویی در طول سالهای زندگی است. این به اصطلاح "واقعیت" حتی در کتابهای درسی روانشناسی هم نوشته شده است
این یافتهها از مطالعات طولی به دست آمده که طی آن رضایت زوجین چندین بار در طی چندین سال اندازهگیری شده است و وقتی پژوهشگران میانگین آن را مورد بررسی قرار دادند، رضایت از رابطه شیب رو به پایینی داشت. با این حال پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا با تجزیه و تحلیل دقیقتر این فرض را به چالش گرفتند. اگر خط سیر زوجهایی که ازدواجشان را با رضایت نسبتاً بالایی شروع کردند را با خط سیر آنهایی که در ابتدا رضایت پایینی داشتند مقایسه کنیم، تصویر متفاوتی از موضوع را مشاهده خواهیم کرد. سطح بالای رضایت از شروع رابطه در طول سالها همچنان نسبتاً بالا باقی میماند در حالی که زوجهایی که در ابتدا سطح رضایت پایینی داشتند، معمولا به سمت پایین نمودار سقوط میکنند و میانگین را برای همه زوجین کاهش میدهند.
با این حال، نرخ بالای طلاق را چگونه میتوان توضیح داد؟ به طور حتم، زوجهای ناراضی بیشتر در معرض جدایی هستند، اما پژوهشگران خاطرنشان میکنند که حتی زوجهای راضی هم میتوانند در معرض طلاق باشند. یک رویداد ناگهانی تنشزا مانند خیانت، ورشکستگی و ..میتواند میتواند پایه و اساس یک ازدواج رضایتبخش را متزلزل کند.
باور اشتباه دوم: ارتباط ضعیف باعث آشفتگی ازدواج میشود
این یک باور بین پژوهشگران و متخصصان است که سبکهای ارتباطی منفی ریشه بسیاری از ازدواجهای ناخوشایند است. بنابراین یکی از اهداف مشترک رویکردهای زوجدرمانی، آموزش شیوههای ارتباطی مؤثرتر به زوجین است. دکتر گاتمن یافته های خود از موارد آسیبرسان زندگی زناشویی را "چهار سوار آخر الزمان" نامیده است. او این عوامل را انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی و بیتوجهی و سکوت میداند.
یافتههای پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا این فرض را به چالش کشیده است. از نظر آنان، شیوههای ارتباطی منفی همیشه منجر به مشکلات زوجین نمیشود. گاه موضوعات و مشکلات زندگی زوجین ایجاد میشود و در پی آن و در پی تلاشهای ناموفق برای حل این مشکلات ارتباطی هم رخ مینماید. از طرف دیگر، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد زوجین میتوانند شیوههای ارتباطی مثبتی را در طول جلسات درمانی فرابگیرند و البته کاهش شیوههای ارتباطی منفی تأثیرات مثبت پایدارتری را در مقایسه با افزایش شیوههای ارتباطی مثبت بر زندگی زوجین میگذارد.
باور اشتباه سوم: یافتههای حاصل از بررسی زوجهای سفیدپوست و طبقه متوسط برای همه روابط صادق است
در نیم قرن گذشته، روابط زناشویی به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و تقریباً تمام شرکتکنندگان در پژوهشها زوجهای تحصیلکرده و سفیدپوست طبقه متوسط در برخی از کشورهای مشخص بوده است. در حال حاضر اطلاعات زیادی در مورد پویایی چنین روابطی و نحوه کمک به چنین زوجهایی در اختیار داریم. با این حال باید آموختههای خود را در مورد سایر زوجین جدا از این طبقه مانند اقلیتها یا کمدرآمدها با احتیاط به کار ببریم. به طور مثال اگر غذای کافی یا سرپناه مناسبی برای زوجی در اختیار نباشد، مهارتهای ارتباطی خوب نمیتواند تأثیر لازم را بر یک رابطه بگذارد. پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا تأکید کردهاند که شما نمیتوانید نتیجه یک سبک تعاملی خاص را بدون درک زمینهای که رابطه در آن قرار دارد پیشبینی کرد.
نویسنده: دیوید لادن
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.