مهاجرت اغلب با چالشهای هیجانی زیادی همراه است. از آنجایی که مهاجران با شوک فرهنگی و چالشهای مربوط به سازگاری با محیط جدید روبرو هستند، اغلب احساسات پیچیدهای از فقدان هویت و سوگ را تجربه میکنند. اما آیا میتوان روزی با این چالشهای هیجانی کنار آمد؟
سوگ در مهاجرت چند لایه است، جدایی از جغرافیای آشنا، از دست دادن آشناییتها و شبکههای حمایتی، دلتنگی، احساس عدم تعلق به مکان جدید و ...همه لایههایی از این سوگ را در بر میگیرند، سوگی که مهاجران آن را در آن واحد ممکن است تجربه کنند. سوگی که میتواند روابط آنها را در محیط جدید تحتتأثیر قرار دهد.
وقتی فردی احساس فقدان و سوگ را تجربه میکند، معمولاً این فقدان ملموس است. ممکن است یکی از اعضای خانواده و یا حیوان خانگیتان، شغل موردعلاقه و یا خانه خود را از دست دهید و احساسات پیچیدهای را تجربه کنید. اما در مورد مهاجرت این احساس فقدان، نامشخص و غیرشفاف است. سوگی که از آن با نام "سوگ مبهم" نیز نام برده میشود. مدیریت این غم و کنار با آمدن با این سوگ دشوار است.
ما برای دوستانمان، پدر و مادر، همه کسانی که دوستشان داشتیم، همه مکانهایی که روزی به آنجا رفتیم و علاقمند شدیم، برای محیط زندگی قبلی، حتی برای غذاهایی که میخوردیم و برای هویت و موقعیت اجتماعی و شغلی که داشتیم غمگین میشویم.
بسیاری از این احساسات به نظر غیرمنطقی میآیند، گاهی نیز مهاجران خود را به خاطر داشتن این احساسات سرزنش میکنند زیرا میتوانند ببینند که احتمالا در کشور جدید رفاه و وضعیت بهتری را تجربه میکنند. ممکن است این احساسات را به "نق زدن" تعبیر کنند خصوصا زمانی که میبینند عزیزانشان در کشور خود در موقعیتهای بدتر و خطرناکتری قرار دارند.
گاهی این غم و اندوه به ایدهآلسازی موقعیتی برمیگردد که فرد مهاجر تصور میکند اگر میماند، میتوانست باشد.
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.