وقتی والدین همه چیز را میدانند!
(نقش والدین در رشد کلامی)
مادر یا پدری را تصور کنید که به خاطر اضطراب یا تلاش زیادی که برای بینقص بودن یا حفظ کنترل شرایط دارد، قبل از اینکه کودک ابراز نیاز یا ناراحتی کند،
سریعاً برای رفع نیاز او دست به کار میشود. طوری که انگار والد و کودک «یکی» هستند!
والد «به جای کودک» احساس نیاز میکند، تصمیم میگیرد و گاهی بدون اینکه از درست بودن حدس و تصمیم خود درباره کودک مطمئن شود، اقدام میکند...
در حالی که یادگیری زبان، رشد کلام و حتی تفکر، نتیجه تجربه فاصله با والد است. وقتی کودک میفهمد که از والدین خود جداست و آنها همه چیز را درباره او و نیازهایش نمیدانند،
سعی میکند با استفاده از زبان راهی برای منتقل کردن خواستهها و نیازهایش پیدا کند.
اما در مثالی که فرض شد، هیچ فاصلهای بین کودک و والد وجود ندارد. کودک عملاً از دایره تصمیمگیریها خارج شده است و این مادر و پدر هستند که
بدون تلاش کافی برای فهمیدن خواسته واقعی کودک، عمل میکنند. در نتیجه، کودک نیاز جدی به فکر کردن درباره خواستههای خودش و ایجاد یک پل ارتباطی (استفاده از کلام) احساس نمیکند.
شیوه ارتباط والدین و کودک و حضور بیش از اندازه یا مداخلهگرانه آنها، گاهی اوقات باعث میشود که کودک تلاش کمتری برای شناخت و فکر کردن درباره خود و دنیای اطراف داشته باشد و در نتیجه، برای انتقال احساسات و نیازهایش از طریق کلام، کمتر اقدام میکند.
مادرانی که اهل گفتگو هستند، سوال میپرسند و کودک را به بیان افکار و احساسات خود تشویق میکنند، کمک بزرگی به رشد تفکر و زبان در فرزند خود میکنند.
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.