محتوای تخصصی

مرکز روانشناسی هیلان

دلبستگی و منتالیزیشن

 

اخیرا رویکرد دلبستگی توسط پیتر فوناگی و آنتونی بیتمن گسترش داده شده است. این پژوهشگران اصطلاح منتالیزیشن (ذهنی سازی) را معرفی کردند. منتالیزیشن به توانایی تامل کردن و درک حالت ذهنی خود و دیگران اشاره دارد؛ درک اینکه چه احساسی دارم و دلیل آن چیست؟

منتالیزیشن مهارت مهمی برای تنظیم هیجانی است. مشکل تنظیم هیجانی یکی از چهار ویژگی اصلی در تمامی اختلالات شخصیتی است و توانایی منتالایز کردن با سبک دلبستگی، ارتباط به شدت نزدیکی دارد. بعبارتی زمانی که مراقب می تواند درک عمیقی از تجربه کودک بدست آورد و بر اساس این درک به او بازخورد دهد مدل کاربردی برای درک دنیای درونی به کودک ارائه می دهد. این به کودکان کمک می کند تا به تجربه شان توجه کنند و آن را بفهمند. این مدلسازی بتدریج در کودک درونی میشود و به او کمک می کند تا حالت ذهنی (نیازها، احساسات، افکار و ..) را بشناسد. این حرکت از وابستگی به استقلال، به تعامل عاطفی سالم و باثبات میان والد و کودکش وابسته است و چنین تعامل سالمی زمانی رخ می دهد که دلبستگی ایمنی وجود داشته باشد.

فوناگی و بیتمن معتقدند که افراد دچار اختلال شخصیت مرزی ظرفیت منتالیزیشن محدودی دارند. بنابراین در این رویکرد با مقالات، کتاب ها و ویدئوهای متعددی روبه رو می شویم که ما را با نحوه شکل گیری ظرفیت منتالیزیشن در رابطه ی دلبستگی محور، آسیب های منتالیزیشن، فرمول بندی اختلالات، تکنیک های درمانی و ...سازمان مرزی در این نظریه آشنا می کنند. یکی از رویکردهای اصلی درمانی و آموزشی ما در مرکز روانشناسی هیلان دلبستگی و منتالیزیشن است. برای آشنایی بیشتر با این نظریه اینجا کلیک کنید.

Image
Image

روانپویشی فشرده و کوتاه مدت

روانپویشی فشرده و کوتاه مدت معتقد است که اختلالات روانشناختی در تاثیرات هیجانی ناشی از شکست در دلبستگی  ریشه دارند. در واقع وقوع تروما در روابط دلبستگی محور منجر به هیجانات پیچیده ای می شود که غالبا مسدود می شوند و فرد از تجربه آنها در گذر زمان اجتناب می کند. روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت در گام اول مراجع را با این فرایندهای ناهشیار آشنا می کند و در گام بعدی با او در تجربه لحظه به لحظه فرایندهای هیجانی مسدود شده همراه می شود تا بتواند از این چرخه ی تکرارشونده ی معیوب رهایی یابد. ارزیابی، درمان و آموزش مبتنی بر رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت، از حوزه های اصلی مرکز روانشناسی هیلان است.

در این بخش با چهره های پیشتاز و موثر در شکل گیری این نظریه و مقالات و کتابهایی آشنا میشویم که بعنوان دانشجو یا روانشناس علاقه مند به رویکرد ISTDP می توانیم از آنها  استفاده کنیم. این رویکرد توسط حبیب دوانلو پایه گذاری شده است و هم اکنون بعنوان یکی از رویکردهای معاصر روانکاوی در سراسر جهان به رسمین شناخته می شود.

رویکردهای معاصر روان تحلیلی

روانکاوی در اواخر قرن نوزدهم بعنوان یک تئوری و روش درمانی پایه گذاری شد. بر اساس این پیش فرض که تعارضات ناهشیار سرچشمه ی شکل گیری اختلالات روانی هستند، روانکاوان پیشنهاد کردند که با هشیار کردن فرد نسبت به این تعارضات می توانیم از شدت اختلالات بکاهیم. تئوری روانکاوی بارها و بارها مورد انتقاد قرار گرفته و در آن تجدید نظر شده است اما همچنان بعنوان یکی از تاثیرگذارترین رویکردهای روانشناسی در سراسر دنیا به رسمیت شناخته می شود.
بیشتر روانکاوان امروزه رویکردهای معاصر روانتحلیلی را انتخاب می کنند که نظریه و درمان فروید را از جنبه های متعددی اصلاح کرده اند. برای مثال رویکردهای معاصر کوتاه مدت تر، و مختصرترند و در این رویکردها رابطه درمانی با تعامل بیشتری در جریان است. تاکید بیشتری نیز بر کارکردهای ایگو و مشکلات کنونی وجود دارد در حالی که رویکرد کلاسیک روانکاوی بر اید و تجربه های اولیه ی کودکی تاکید داشت. این رویکردها از معتبرترین روش های درمانی اختلالات اضطرابی و مسائل شخصیتی بشمار می روند. در مرکز ما رویکرد روابط موضوعی و روانشناسی خود بعنوان رویکردهای معاصر روان تحلیلی فعال هستند. بنابراین در اینجا قصد داریم به مقالات، کتاب ها و ویدئوهای آموزشی مربوط به این رویکردها بپردازیم.
Image