نقش تعاملهای غیرکلامی اولیه در شکلگیری دلبستگی
نوزاد انسان زندگی را با تجربهای بدنی آغاز میکند؛ در نخستین دقایق پس از تولد و از هنگامیکه نوزاد در آغوش مادر قرار میگیرد، تجربههای چندحسی بدنبهبدن آغاز میشوند. نوزادان مسحور چهرهها و آواها میشوند، نسبت به جلوههای چهرهای، وضعیتهای بدنی، تُن صداها، تغییرات فیزیولوژیکی، سرعت حرکات و کنشها حساسند و به آنها پاسخ میدهند. آنها از طریق جلوههای حرکتی و تعاملهای غیرکلامی بدنبهبدن، نیازها و پیامهای خود را به مراقب منتقل کرده و از حرکات استفاده میکنند تا به دیگران نشان دهند چه احساسی دارند. در واقع روابط و دامنهی گستردهای از قصدها و هیجانهای نوزادان از طریق خزانهی حرکات آنها و بدنهایشان به نمایش گذاشته میشوند. مراقبین نیز در پاسخ، با استفاده از همین زبان غیرکلامی و بر اساس خزانهی حرکتی و تجربههای قبلی خود به آنها واکنش نشان میدهند.
بسیاری از پژوهشگران بر اهمیت این تجربههای بدنیشدهی غیرکلامی در شکلگیری و تحول رابطهی دلبستگی تاکید کردهاند و معتقدند که کیفیت این روابط، تعیینکنندهی ایمنی یا ناایمنی دلبستگی است. در واقع، از لحظهی تولد، روابط نوزاد که پایههای دلبستگی او را شکل میدهند، در پاسخ به چهرهها، ژستها و لمس شکل میگیرند. «دنیل استرن» تعامل اولیهي میان مادر و نوزاد را به رقصی تشبیه کرده است که در آن پیوند میان این دو از خلال تبادل حرکات ایجاد میشود. نوزاد از زمان تولد با مراقبش همآهنگ یا همکوک میشود، با دست و پاهایش او را در آغوش میگیرد، انگشتهایش را میگیرد، گریه میکند، میمکد، غان و غون میکند و میخندد. رفتارهایی که فرایند پیوند و ارتباط برقرار کردن را آغاز و به نوزاد کمک میکنند تا از مراقب خود تغذیهشدنِ ایمن، گرما و حمایت دریافت کند.
در واقع، کودک در بطن تجارب اولیهی بدنیاش از زمانیکه در آغوش گرفته میشود و زمین گذاشته میشود، لمس میشود، به او نگاه میشود و با او بازی میشود، روابط دلبستگی را شکل میدهد. به بیان دیگر، پیوند دلبستگی از خلال فرایندی که مادر و کودک رابطهی خود را شکل میدهند و روشهایی که با یکدیگر حرکت میکنند، تحول مییابد.
نگارنده متن: خانم نجمه زیودار
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.