وقتی ما به عنوان والد تصور میکنیم نقشمان این است که کاری کنیم فرزندمان همیشه خوشحال باشد، هر بار که او غمگین یا عصبانی شود، ما احساس میکنیم که در ایفای درست نقش خود شکست خوردهایم.
ولی زمانیکه ما باور داریم وظیفه ما به عنوان یک والد پرورش و داشتن یک کودک واقعی است، آنوقت نسبت به تمام تجربههای هیجانی او گشوده و باز میشویم و به او اجازه میدهیم به عنوان یک انسان واقعی، تمام هیجانات انسانی را اعم از منفی و مثبت تجربه کند و این یعنی اصالت. در این حالت ما فرزندمان را وادار نمیکنیم که تنها احساسات خاصی را تجربه کند و احساسات دیگر، به ویژه احساسات منفی خود را سرکوب نماید.
یا در واقع ما او را مجبور نمیکنیم به شیوهای از پیش تعیین شده و بر مبنای امیال درونی ما، دنیای بیرونی را تجربه کند و به جای هیجانات واقعی، آن چیزی را تجربه کند که ما میخواهیم و یا باعث میشود ما حال بهتری داشته باشیم.
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.