من زمان کافی برای نشستن و اجازه دادن به کودکم برای تجربه هیجاناتش ندارم. من نیاز دارم که کارهای روزانهام را انجام دهم.
این موضوع برای کودکان چه پیامد احساسی خواهد داشت:
والدین من زمان کافی برای احساسات من ندارند
ظرف ها از احساسات من مهم ترند
احساسات من مشکلسازند
احساسات من مهم نیستند
احساسات من معتبر نیستند
اگر کودکان ما این پیام را دریافت میکنند، آنها دیگر برای تجربه احساساتشان سراغ ما نخواهند آمد و ما یا خودمان فکر میکنیم: اوه چه عالی، جواب داد. اما بعدا متوجه خواهید شد که آنها همچنان عصبانی، غمگین، ناامید و دور هستند آنها همچنان همه آن احساسات را دارند فقط دیگر برای به اشتراکگذاشتن این هیجانات با دیگران احساس امنیت نمیکنند. هر بار که من با والدین در مورد این موضوع صحبت میکنم آنها از کارهای متنوعشان میگویند و اینکه زمان کافی ندارند. در واقع در کنار فهرست کاری طولانی، ناراحتی والدین در مواجهه با هیحانات شدید نیز بخشی از این ماجراست.
شما بعنوان والد در مواجهه با احساسات کودکانتان چه تجربه ای دارید؟ چه عواملی شما را از پاسخگویی به آنها باز میدارد؟
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
خبرنامه ایمیلی ما را دنبال میکنید؟
Please make sure that AcyMailing is installed and activated.