"رنجِ والد کامل"
احتمالا بارها اصطلاح «مادر کافی» را دیده باشید یا بارها شنیده باشید که کودکان به مادر یا پدری نیاز دارند که «به اندازه کافی خوب» باشد، نه یک «والد کامل و بینقص». اما تا به حال به این فکر کردهاید که داشتن یک والد بیعیب و نقص چه تجربهای برای کودک به دنبال دارد؟
واقعیت این است که زندگی کردن در کنار یک والد کامل اصلاً کار سادهای نیست. زیرا:
گاهی اوقات به نظر میرسد که والدین با چنان وسواسی درگیر عملکرد خود میشوند و مدام از اینکه به عنوان یک مادر یا پدر خطایی نداشته باشند، نگران هستند، که اساساً ارتباط و حضور لحظهای خود با فرزندشان را از دست میدهند.
مثل وقتی که شما انقدر درگیر درست و اصولی پاسخ دادن به پرخاشگری فرزندتان هستید، که نیاز و احساس او را فراموش میکنید.
از طرف دیگر، تلاش دائم برای بینقص بودن، احتمالا شما را مضطرب، ناآرام و خشمگین میکند. و زمانی که والدین درگیر این حجم از احساسات منفی میشوند، حتماً به طور ناخواسته آن را وارد رابطه با فرزند خود میکنند.
در تلاش دائم برای عالی بودن، فرزند شما زندگی کردن با والدی را تجربه میکند که ضعفهای خود را نمیپذیرد، از نیازهای خود غافل است و شاد نیست. زندگی کردن با چنین والدی، احتمالا کودک را نیز به همین مسیر سوق خواهد داد.
از طرف دیگر، والدی که به دنبال عالی بودن است، احتمالا از فرزند خود نیز چنین توقعی دارد. زیرا داشتن یک کودک ناکامل به معنای ناکامل بودن خود والدین تلقی میشود.
در پایان باید اینطور گفت که الهامبخشترین افراد برای کودکان، والدین هستند. داشتن والدی که در عین ضعفها، شکستها، نقایص خود، همچنان دوستداشتنی، موفق و مهربان است برای کودکان نویدبخش این خواهد بود که آنها هم علیرغم کوچک و ضعیف بودن، میتوانند دوستداشتنی و موفق باشند.