خواندنی‌ها

مقالات عمومی، تخصصی و اخبار

اکتشاف یا لجبازی؟

اکتشاف یا لجبازی؟

به عنوان والدین گاهی ممکن است تصور کنیم که بچه‌ها عمدا با ما لجبازی می‌کنند و به صحبت‌های ما گوش نمی‌دهند. حتی ممکن است در برخی مواقع بسیار کلافه و عصبانی باشیم و تصور کنیم که فرزندمان از کنترل ما خارج است. اگرچه لجبازی کردن در بچه‌ها اساسا پدیده‌ای رایج است اما در برخی موارد ممکن است والدین آن را بیش از اندازه تعمیم بدهند. برای مثال یکی از رایج‌ترین رفتار‌هایی که والدین آن را با عنوان لجبازی می‌شناسند تلاش کودک برای یادگیری و اکتشاف است. مانند کودکی که اجازه نمی‌دهد او را بغل کنید و اصرار دارد خودش به تنهایی از پله‌ها بالا بیاید زمانی که شما به یک میهمانی دعوت شده‌اید و میزبان منتظر شماست. قطعا برای ما به عنوان یک بزرگسال بالا رفتن از پله تکراری و خسته‌کننده‌ است و با توجه به مناسباتی که از رفتار اجتماعی می‌شناسیم طبیعیست که نگران منتظر ماندن طولانی میزبان باشیم. اما نگاهی کنیم به درون یک کودک ۲ ساله:

او به تازگی توانسته است عضلاتش را به گونه‌ای هماهنگ کند که بتواند از یک پله بالا برود، با توجه به اینکه از مناسبات اجتماعی نیز سر در نمی‌آورد اصرارش برای بالا رفتن از پله به دلیل اکتشاف و محک یک توانمندی جدید است، نه لجبازی با مادر. در نظر داشته باشیم دنیایی که ما سال‌هاست در آن زندگی می‌کنیم برای بچه‌ها بسیار جدید است. فراهم کردن فرصت اکتشافی امن برای آن‌ها یکی از اساسی‌ترین اصول پرورش عزت‌نفس و خلاقیت در کودکان است. همچنین نگاهی دوباره به رفتار‌های کودک‌مان از منظر بالا کمک می‌کند لجبازی را از اکتشاف جدا کنیم و به این ترتیب به تناسب رفتار کودک، پاسخگوی او باشیم.

 

نگارنده متن: خانم آذین ناطقیان

اصول توجه مثبت و تشویق

اصول توجه مثبت و تشویق

در دهه اخیر با توجه به افزایش اطلاعات روانشناختی، والدین سعی می‌کنند تا با تشویق کردن رفتار‌های مثبت فرزندشان و تنبیه کردن رفتار‌های منفی، او را به سمت تربیتی مثبت‌تر سوق دهند. اما اگر این کار به صورت افراطی انجام شود می‌تواند موجب بروز اضطراب در کودک شود. چرا که او مدام خود را در معرض ارزیابی شما می‌بیند و در نتیجه به جای دقت و تمرکز بر کاری که در حال انجام دادن است، نگران نتیجه ارزیابی شما خواهد بود.
به این ترتیب گاهی اجازه کوچک‌ترین اشتباهی را به خود نخواهد داد و یا در صورت بروز خطای احتمالی، به کلی نا‌امید و گاهی پرخاشگر می‌شود. همچنین تشویق کردن فرزند تنها زمانی که کار خوبی انجام می‌دهد موجب می‌شود فرزندتان بیاموزد که تنها زمانی ارزشمند است که کار درستی را انجام می‌دهد. این گزاره درست نیست چرا که همه کودکان برای والدینشان ارزشی ذاتی دارند جدای از اینکه کار خوبی انجام می‌دهند یا نه. برای تقویت احساس ارزشمندی در فرزندتان، بهتر است در کنار تشویق متعادل او برای رفتار مناسبش، در زمان‌هایی که کار خاصی را انجام نمی‌دهد و فارغ از ارزیابی درست و غلط، توجه مثبت و متناسبی را نسبت به او داشته باشید.
برای مثال زمانی که کودک مشغول دیدن کارتون است کنارش بنشینید و به او بگویید که دوست دارم امروز کنار تو این کارتون را تماشا کنم یا زمانی که گرم بازی کردن است گوشه‌ای بنشینید و با اشتیاق بازی کردنش را تماشا کنید.

 

نگارنده متن: خانم آذین ناطقیان

گریستن

گریستن

اگر کودک به خاطر چیزهایی که نیاز دارد گریه نکند، احتمالاً در بزرگسالی بخاطر همه چیزهایی که هرگز نداشته، گریه خواهد کرد. "جی میلبرن"

گریه کردن بخش بسیار سالم و عادی از رشد هوش هیجانی و خودتنظیمی در انسان است. ما نیاز داریم که هیجانات را پردازش کنیم، نه اینکه صرفا آنها را سرکوب و ساکت کنیم.
هنگامی که سعی می‌کنیم هرطور شده گریه فرزندمان را متوقف کنیم، فرصت تجربه‌کردن هیجاناتش را از او سلب می‌کنیم و به او اجازه نمی‌دهیم تا بیاموزد چگونه با آنها کنار بیاید و از آنها به شکل مناسبی عبور کند. معمولا ما تحمل گریه‌ی کودکان را نداریم؛ چون گریه آنها ما را آشفته می‌کند و دوست داریم هرچه زودتر این شرایط سخت پایان یابد.
همین مساله باعث می‌شود که یا با طرد و تنبیه موجب سرکوب این هیجان و ابراز آن در قالب گریه‌کردن باشیم و یا با رفع خواسته کودک به شکلی سریع و حتی گاهی نامناسب به او نشان دهیم که ما تحمل هیجانات منفی او را نداریم.
باید به خاطر داشته باشیم که گریه اولین و غریزی‌ترین شکل برقراری ارتباط در کودک است. کودکان از روزهای اول زندگی با گریه‌کردن نیازهای خود را نشان می‌دهند و مراقبان به واسطه همین رفتار نیازهای او را ارضا می‌کنند و ما نباید سعی کنیم تا این ابزار اولیه کودک را از او بگیریم.
اگر گریه‌های کودک برای برآورده شدن نیازهایش با عشق مورد پذیرش واقع نشود، او معمولاً یاد می‌گیرد که به جای پردازش هیجانات دشوار خود از استراتژی‌های ناسالم استفاده کند.
کودک باید برای تجربه‌ی هیجانات منفی و دشوار خود احساس امنیت کند. این بدان معنا نیست که ما اجازه دهیم کودکان بزرگتر با گریه کردن به هر خواسته خود برسند بلکه اینجا صحبت از پذیرش هیجان منفی و البته ارضای درست نیازهای کودک است.

تربیت کودک برای مغزی یکپارچه

تربیت کودک برای مغزی یکپارچه

سیگل و برایسن این کتاب را برای تمامی کسانی نوشته‌اند که با کودکان سر و کار دارند؛ به عبارتی برای تک تک ما.
برای ما که در مواجهه با ترس‌ها، پرخاشگری‌ها، آشفتگی‌ها و رفتا‌رهای آزاردهنده دیگر کودکانمان گاهی دچار سردرگمی می‌شویم و نمی‌دانیم چه کار کنیم. این کتاب راهنمای ساده‌ای برای درک رفتارها شناخت دنیای درونی کودکان براساس شناخت مبانی مغزی آنها است.

کتاب با زبانی بسیار ساده، ما را به شناخت نیمه چپ و راست مغز و کارکردهای هر بخش دعوت می‌کند تا به واسطه‌ی این شناخت در مواجهه با رفتارهای تازه و ناشناخته کودکمان سردرگم نشویم. بد نیست بدانید یکپارچگی مغز چیست و چرا مهم است؟ بیشتر ما به این واقعیت نمی‌اندیشیم که مغز ما دارای بخش های بسیار گوناگونی با وظیفه‌ای خاص برای خود است. برای مثال، سمت چپ مغز به شما کمک می کند تا تفکر منطقی داشته باشید و افکار را به شکل جمله ها، سازماندهی کنید، و بخش راست مغزتان به شما کمک می‌کند عواطف و احساسات را تجربه کنید و نشانه های غیر کلامی را درک وتعبیر کنید.

در این کتاب قرار نیست در مقابل تمامی ناکامی‌ها و ناامنی‌های کودکانمان قد علم کنیم، و یا با فرار‌کردن از این لحظه‌ها انکارشان کنیم؛ قرار‌است در دل یک رابطه‌ی واقعی، هیجانات، افکار، نیازها و تصورات کودکانمان را بشناسیم و به آنها در شناخت دنیای درونی شان کمک کنیم.

 

 

دنیل جی سیگل، تیناپین برایسن / ترجمه شادی جهرانی

نکات مهم در بازی با کودک

نکات مهم در بازی با کودک

     بازی طبیعی‌ترین و اساسی‌ترین وسیله‌ی ارتباط برقرار کردن کودکان است. بازی کردن والد و کودک با هم فواید ارزشمندی برای هر دوی آن‌ها خواهد داشت. کودکان از خلال بازی با اطرافیان خود ارتباط برقرار می‌کنند، احساسات خود را ابراز می‌کنند و تجربه‌های دشوار و ناخوشایندشان را برون‌ریزی و پردازش می‌کنند. والدین نیز از طریق مشاهده‌ي فرایند بازی کودک خود، او را بهتر شناخته و به حالات درونی او پی می‌برند. هرچند بازی فعالیتی غریزی است؛ اما لازم است که در حین انجام آن با کودکان (در هر سنی) به نکات زیر توجه شود:

۱. آماده‌سازی:

- زمان‌های نسبتاً کوتاه (حدود ۱۰ تا ۲۰ دقیقه) برای بازی در نظر بگیرید.

- این زمان را برای یک یا دو بار در هفته به‌طور منظم و ثابت تنظیم کنید.

- در خانه مکانی آرام و به دور از تلوزیون، کامپیوتر و موبایل فراهم کنید.

- مجموعه‌ای از اسباب‌بازی‌های ساده و متناسب با سن کودک را در اختیار او قرار دهید. استفاده از اسباب‌بازی‌های ساده تخیل و خلاقیت کودک را تحریک می‌کند.

- بازی را به‌صورت تدریجی و نه ناگهانی به پایان ببرید.

۲. بازی به رهبری کودک:

- اجازه دهید که کودک خودش آزادانه انتخاب کند که با کدام اسباب‌بازی‌ها و چگونه بازی کند.

- او را به عجله در بازی کردن مجبور نکنید و به او زمان کافی بدهید.

- به حرکات بدن، جلوه‌های چهره و چشم‌های او توجه کنید. به این طریق بهتر می‌توانید علایق و خواسته‌های او در بازی را درک کنید.

- صبر کنید تا او خودش شما را به مشارکت در بازی دعوت کند. پیام‌های او را دریافت و دنبال کنید.

- تلاش نکنید تا در حین بازی به او آموزش بدهید. از گفتن این‌که چه‌طور یک فعالیت را انجام دهد، بپرهیزید.

- تلاش نکنید که کارهای او را اصلاح کنید.

- تلاش نکنید که در حین بازی فضای پیرامون را مرتب کنید. این کار را به پس از پایان یافتن زمان بازی موکول کنید.

۳. تماشای بازی کردن کودک:

- در این ۲۰-۱۰ دقیقه، توجه خود را به‌طور کامل به بازی با کودک خود و دقت در رفتارهای او معطوف کنید.

- در حین تماشای بازی او، به احساسات خود از قبیل آرامش، شادی، خشم، خستگی، اضطراب، کنجکاوی و ... توجه کنید.

۴. صحبت کردن با کودک در مورد بازی او:

- در حین مشاهده‌ی بازی کودک، با او در مورد فعالیتی که انجام می‌دهد، صحبت کنید. این کار باعث می‌شود که او به کنش‌های خود ارزش و معنا دهد و همچنین خزانه‌ی لغاتش ارتقا پیدا کند.

- به حالت‌های هیجانی و تقاضاهای او در طول بازی توجه کنید و آن‌ها را توصیف کنید.

- حدس‌های خود در مورد نیازها و حالات او را با کنجکاوی به زبان آورید.

- گاهی سکوت کنید تا کودک فرصت فکر کردن داشته باشد.

- به‌طور کلامی و غیرکلامی تلاش‌ها و موفقیت‌های او را تشویق کنید. علاقه و شگفت‌زدگی خود را به او نشان دهید.

۵. صحبت با دیگران در مورد بازی کردن با کودک خود:

- با یک فرد بزرگسال دیگر یا یک متخصص در مورد بازی با کودک خود و احساسات‌تان در حین تماشای بازی او صحبت کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا او را بهتر درک کنید و از بازی کردن با او لذت بیش‌تری ببرید. 

 

 

نگارنده متن: خانم نجمه زیودار

ترس از نه شنیدن

ترس از نه شنیدن

برای همه ما بارها پیش آمده که خواسته‌ای از دیگران داشته باشیم، تقاضای کار کرده‌ایم، توضیح مطلبی را می‌خواستیم، گاه فرصتی برای همکاری و یا دعوتی به دوستی.

اما اغلب به دلیل ترس از شنیدن "نه" دست کشیدیم. چرا شنیدن یک کلمه دو حرفی می‌تواند برای ما دشوار و دردناک باشد تا حدی که ترجیح دهیم پا پس بکشیم، از خواسته‌مان صرف‌نظر کرده و آن را در جای دیگری جستجو کنیم؟

اگر کمی تأمل کنیم درمی‌یابیم که موضوع فقط شنیدن این کلمه نیست، ما تلاش داریم چیزی که با ما متفاوت است را نشنویم، این که ما دوست‌داشتنی نیستیم.

بخشی در درون همه ما است که به تصویری از یک شخص دوست نداشتنی دسترسی دارد؛ شخصی با جنبه‌هایی از نقص‌ها، شکست‌ها، خجالت‌ها و ضعف‌های ما.

وقتی از سوی کسی "نه" می‌شنویم بخشی از ذهن که این تصویر را در خود جای داده است بیدار شده و مشغول می‌شود. ما فقط یک نه نمی‌شنویم بلکه آنچه می‌شنویم ممکن است این‌ها باشد: تو گستاخی، پر رویی، دست و پا چلفتی هستی، ضعیفی. و البته با این اوصاف جای تعجبی نیست که ما درخواستی نکنیم.

اما در حقیقت دیگران این حرف‌ها را به ما نخواهند گفت و حتی نمی‌توانند بفهمند با شنیدن نه، در درون‌مان چه احساسی داریم. وقتی دیگران به ما "نه" می‌گویند بیشتر وقت‌ها به ما فکر نمی‌کنند بلکه دلیل واقعی این "نه" این است که با برنامه‌های آنها سازگار نیست، آنها به نقاط ضعف، به شکست‌ها و به آسیب‌پذیری‌های ما فکر نمی‌کنند بلکه این در درون ذهن ماست نه آنها. ما گاه حتی تجربه خود درباره "نه" گفتن را از خاطر می‌بریم، ما "نه" گفتیم نه به خاطر اینکه از آنها نفرت داشتیم بلکه تنها به این دلیل که با برنامه ما سازگار نبود.

 ما از برنامه‌های دیگران بی‌اطلاعیم، واقعا نمی‌توانیم بگوییم دیگران ممکن است چه پاسخی به ما بدهند، در واقع ما با سؤال پرسیدن تلاش داریم داده بیشتری جمع کنیم، این تلاش نباید در جهت بدبینانه‌ای باشد، بلکه باید برای این عدم آگاهی‌ واکنشی همراه با کنجکاوی و اشتیاق داشته باشیم و نه ناامیدی.

درخواست نکردن هم بدون هزینه نیست، احتمالاً ما با درد طرد شدن روبرو نمی‌شویم اما در واقع خود را در موقعیتی قرار می‌دهیم که ممکن است در آینده مشکلات بیشتری ایجاد کند: فرصت‌های از دست‌رفته و شکست از همان لحظه آغازین؛ ناراحت‌کننده است، چون زندگی بسیار کوتاه است. آنچه که باید از آن دوری کنیم، شنیدن یک "نه" نیست بلکه پایان یک زندگی با خواسته‌هایی برآورده نشده است.

 

شیشه شیر و شکل‌گیری دلبستگی

شیشه شیر و شکل‌گیری دلبستگی

اگر چه شیر دادن از طریق پستان بهترین روش تغذیه و برقراری رابطه با کودک است اما این بدان معنی نیست که اگر امکان آن وجود ندارد شما نیز راهی برای برقراری ارتباط با کودک نخواهید داشت. مهم علاقه و اشتیاق شما به ارتباط با کودکتان است که می‌‍تواند با رعایت نکاتی در شیر دادن با شیشه شیر نیز حفظ شود.

پس: با روش‌های شیر دادن به کمک پستان آشنا شوید و تلاش کنید آن‌ها را به کمک شیشه‌شیر شبیه سازی کنید. کودک را در زمان شیر دادن در آغوش بگیرید و شیشه را همراستا با سینه نگهدارید. با کودک تماس چشمی برقرار کنید و به آرامی با او صحبت کنید. هر چند دقیقه کودک را جابه‌جا کنید (مانند تغذیه از پستان). به یاد داشته‌باشید، قرار است کودک احساس کند شیشه شیر بخشی از شما و بدن شماست.

بده بستان دو طرفه‌ای که در فرایند شیر دادن وجود دارد باید مانند شیر دادن از پستان لذت‌بخش نیز باشد، علاوه بر دادن شیر به نوزاد، چشمانتان، گرمی پوستتان ، صدایتان و توجه‌تان را نیز به او بدهید آن وقت است که درمقابل کودک‌تان نیز خیلی بیشتر از یک بطری خالی را به شما برخواهد‌ گرداند. مزیت شیشه شیر آن است که پدر نیز با رعایت این نکات می‌تواند در شیر دادن به کودک سهیم شود و از برقراری چنین رابطه عاشقانه‌ای لذت ببرد.

 

نگارنده متن: خانم هانیه‌ مقدم‌کیا

نقش شیردهی در شکل‌گیری دلبستگی نوزاد

نقش شیردهی در شکل‌گیری دلبستگی نوزاد

شیر دادن به نوزاد شروع یک رابطه­ است، رابطه‌­ای که در خردسالی شکل بازی­‌های پرهیاهو به خود می­‌گیرد و در نوجوانی گپی دوستانه است به همراه نوشیدن یک فنجان چای.

تغذیه یکی از اولین راه‌هایی است که شما می­‌توانید به شکل­‌گیری پیوند دلبستگی را با فرزندتان کمک کنید. شیر دادن به کودک فراتر از رساندن مواد مغذی به بدن کودک و در واقع یک رفتار عاشقانه است. دلبستگی زنجیره‌ای است از رفتارهای کوچک به هم پیوسته که به احساس ارزشمندی و امنیت در کودک می‌­انجامد.

مادری که به موقع متوجه نیازی در کودکش می‌­شود، برای رفع نیاز او و آرام کردنش تلاش می­‌کند و فرایند ساده شیر دادن را به یک ارتباط لذت­‌بخش تبدیل می­‌کند حتما این احساس عاشقانه را به کودکش منتقل خواهد کرد.

پس؛ نیاز کودک را قبل از آنکه او مجبور به گریه شود از طریق سرنخ‌­ها و نشانه­ها دریابید. در زمان شیر دادن حضور ذهنی داشته باشید. به چشمان کودکتان نگاه کنید و از وجود او و ارتباطش با شما لذت ببرید. صحبت کردن، لمس کردن، نگاه کردن، همگی روش‌هایی هستند که می­‌توانید به کودکتان بگویید که چقدر وجودش برای شما ارزشمند است. کودکان هر از گاهی در میان مکیدن­‌ها فواصلی برای تعامل با مادر ( خندیدن و نگاه کردن، صدا در آوردن) ایجاد می­‌کنند. در شیر دادن عجله نکنید به کودک فرصت این تعامل را بدهید و از آن لذت ببرید.

 

نگارنده متن: خانم هانیه مقدم‌کیا

Image

ساعات کاری

شنبه تا پنج شنبه از ساعت ۹ الی ۲۱

با ما تماس بگیرید

اینماد