خواندنی‌ها

مقالات عمومی، تخصصی و اخبار

شرم در کودکان؛ نگاهی عمیق‌تر

شرم در کودکان؛ نگاهی عمیق‌تر

📌 شرم در کودکان؛ نگاهی عمیق‌تر

🔍 چرا کودکان احساس شرم را تجربه می‌کنند؟

شرم یکی از بنیادی‌ترین احساساتی است که کودک تجربه می‌کند و تأثیر عمیقی بر رشد روانی او دارد. برخلاف گناه، که به رفتار کودک مربوط می‌شود («من کار بدی کردم»)، شرم به خودِ کودک گره می‌خورد («من بد هستم»). این احساس از همان سال‌های اولیه زندگی شکل می‌گیرد و می‌تواند ریشه در نحوه تعامل والدین و مراقبان با کودک داشته باشد.

🔹 شرم چگونه شکل می‌گیرد؟

در ابتدای زندگی، کودک خود را کاملاً یکی با مادر یا مراقب اصلی‌اش می‌بیند. او هنوز درکی از فردیت و تفاوت خود با دیگران ندارد. اما به مرور زمان، کودک متوجه می‌شود که دیگران دیدگاه‌هایی درباره او دارند و این دیدگاه‌ها می‌توانند مثبت یا منفی باشند.

شرم معمولاً در سه مرحله شکل می‌گیرد:

1️⃣ تجربه اولیه شرم: زمانی که کودک برای اولین بار متوجه می‌شود که دیگران می‌توانند او را تأیید یا رد کنند. برای مثال، کودکی که با اشتیاق نقاشی‌اش را به مادر نشان می‌دهد و با بی‌تفاوتی او مواجه می‌شود، ممکن است حس کند که آنچه انجام داده، کافی نبوده است.

2️⃣ درونی‌سازی نگاه دیگران: وقتی کودک بارها و بارها تجربه‌های شرم‌آور را تجربه کند، این احساس را درونی می‌کند. او دیگر نیازی به سرزنش بیرونی ندارد، زیرا خودش تبدیل به قاضی سخت‌گیر خود می‌شود.

3️⃣ ایجاد خودِ کاذب: اگر کودک احساس کند که خود واقعی‌اش پذیرفتنی نیست، ممکن است به تدریج یک "نقاب" بسازد تا بتواند انتظارات دیگران را برآورده کند. این "خودِ کاذب" باعث می‌شود کودک بیش از حد محتاط، وابسته به تأیید دیگران و نگران قضاوت آنها شود.

🔹 عوامل تأثیرگذار بر شدت شرم در کودکان

شدت و ماندگاری احساس شرم در کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله:

✔️ نوع پاسخ والدین به احساسات کودک: اگر کودک هنگام ناراحتی یا اشتباه با سرزنش، تحقیر یا بی‌توجهی مواجه شود، شرم بیشتری را تجربه می‌کند.
✔️ محیط خانوادگی و اجتماعی: در خانواده‌هایی که انتظارات بالا، کمال‌گرایی افراطی یا تنبیه‌های سختگیرانه وجود دارد، کودکان بیشتر شرمگین می‌شوند.
✔️ مقایسه شدن با دیگران: کودکانی که مدام با خواهر و برادر یا همسالانشان مقایسه می‌شوند، به تدریج احساس می‌کنند که به اندازه کافی خوب نیستند.
✔️ فرهنگ و هنجارهای اجتماعی: در برخی فرهنگ‌ها، شرم به عنوان ابزاری برای کنترل رفتار کودکان استفاده می‌شود، که می‌تواند به احساس گناه و شرم درونی‌شده منجر شود.

🌱 شرم بخشی از رشد طبیعی است، اما اگر بیش از حد و به شکل نادرست تجربه شود، می‌تواند کودک را از خود واقعی‌اش جدا کند. درک بهتر این احساس می‌تواند به ما کمک کند که تأثیرات منفی آن را کاهش دهیم.

بایوفیلیا (زیست‌گرایی): عشق ذاتی ما به حیات و قدرت آن

بایوفیلیا (زیست‌گرایی): عشق ذاتی ما به حیات و قدرت آن

" بایوفیلیا (زیست‌گرایی):
عشق ذاتی ما به حیات و قدرت آن "

بازگشت به طبیعت: یک نیاز روانشناختی

آیا تا به حال حس کرده‌اید که قدم زدن در جنگل، نگاه کردن به دریا، یا حتی نگهداری از یک گیاه آپارتمانی، حالتان را بهتر می‌کند؟ این کشش غریزی و عمیق به سوی طبیعت و موجودات زنده، اتفاقی نیست. این پدیده "زیست‌گرایی" (Biophilia) نام دارد؛ فرضیه‌ای که توسط زیست‌شناس برجسته، ادوارد او. ویلسون مطرح شد و بیانگر کشش ذاتی و عمیق انسان به طبیعت و تمام اشکال حیات است.

برخی پژوهش‌های روان‌شناسی مدرن و علوم اعصاب، این ارتباط ذاتی با طبیعت را نه تنها تأیید می‌کنند، بلکه ابعاد تأمل‌برانگیز تأثیر آن بر ذهن و بدن ما را آشکار می‌سازند:

۱. طبیعت به مثابه تسکین‌دهندهٔ طبیعی استرس:
برخی شواهد پژوهشی نشان داده‌اند که گذراندن زمان در جنگل به طور قابل اندازه‌گیری باعث کاهش هورمون استرس (کورتیزول)، کاهش فشار خون و ضربان قلب (Park et al., 2010) و حتی افزایش فعالیت سلول‌های کشنده طبیعی (NK cells) سیستم ایمنی بدن می‌شود (Li, 2010; Park et al., 2010). به عنوان مثال، در ژاپن "حمام جنگل" (Shinrin-yoku)، رویه‌ای درمانی‌ست که فراتر از یک قدم زدن آرامش‌بخش است.

۲. پنجره‌ای رو به بهبودی سریع‌تر:
یکی از مطالعات کلاسیک و تاثیرگذار در روان‌شناسی محیطی نشان داد بیمارانی که پس از عمل جراحی در اتاقی با پنجره‌ای رو به درختان بستری بودند، در مقایسه با بیمارانی که پنجره اتاقشان رو به دیوار آجری بود، سریع‌تر بهبود یافتند و نیاز کمتری به داروهای مسکن قوی داشتند (Ulrich, 1984). صرفاً یک منظره طبیعی می‌تواند چنین تأثیر درمانی شگرفی داشته باشد.

۳. تقویت قدرت مغز با یک پیاده‌روی سبز:
حتی یک پیاده‌روی کوتاه در طبیعت، در مقایسه با پیاده‌روی در محیط شهری، احتمالاً می‌تواند عملکرد شناختی، به ویژه حافظه فعال را به طور قابل توجهی بهبود بخشد و خستگی ذهنی ناشی از توجه مداوم را بهبود بخشد (Berman et al., 2008).

۴. تنوع زیستی و بهزیستی روانی:
فراتر از صرف حضور در فضای سبز، کیفیت و تنوع زیستی آن محیط نیز اهمیت دارد. برخی تحقیقات نشان داده‌اند افرادی که در مناطقی با تنوع بیشتر گونه‌های گیاهی و جانوری (مانند پرندگان) زندگی می‌کنند، سطوح بالاتری از بهزیستی روانی را گزارش می‌دهند (Fuller et al., 2007). به نظر می‌رسد ارتباط با یک اکوسیستم غنی و متنوع، به طور معناداری با حال خوب ما همبستگی دارد.

گسست مدرن و ضرورت بازگشت:
با وجود این شواهد قدرتمند، سبک زندگی مدرن ما را بیش از هر زمان دیگری از طبیعت جدا کرده است. این "فقر طبیعت" می‌تواند به مشکلات سلامت روان، کاهش خلاقیت و افزایش استرس دامن بزند.

چند راهبرد کوتاه:
بازگرداندن طبیعت به زندگی، حتی در مقیاس کوچک، حیاتی است. زمان مشخصی را برای بودن در فضای باز اختصاص دهید، گیاهان آپارتمانی را به محیط خود بیاورید، و از اصول "طراحی زیست‌گرا" (Biophilic Design) بهره ببرید.


نتیجه‌گیری:

بایوفیلیا یک گرایش بیولوژیکی و روان‌شناختی با پیامدهای عمیق برای سلامتی ماست. شواهد علمی به طور فزاینده‌ای نشان می‌دهند که طبیعت نه تنها لذت‌بخش است، بلکه برای عملکرد بهینه ذهن، بدن و روان ما ضروری است.

* منابع :

Berman, M. G., Jonides, J., & Kaplan, S. (2008). The cognitive benefits of interacting with nature. Psychological Science, 19(12), 1207–1212. https://journals.sagepub.com/doi/10.1111/j.1467-9280.2008.02225.x  

Fuller, R. A., Irvine, K. N., Devine-Wright, P., Warren, P. H., & Gaston, K. J. (2007). Psychological benefits of greenspace increase with biodiversity. Biology Letters, 3(4), 390–394. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2390667/  

Li, Q. (2010). Effect of forest bathing trips on human immune function. Environmental Health and Preventive Medicine, 15(1), 9–17. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2793346/  

Park, B. J., Tsunetsugu, Y., Kasetani, T., Kagawa, T., Sato, M., Aso, T., Park, C., Song, C., & Miyazaki, Y. (2010). The physiological effects of Shinrin-yoku (taking in the forest atmosphere or forest bathing): evidence from field experiments in 24 forests across Japan. Environmental Health and Preventive Medicine, 15(1), 18–26. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2793341/  

Ulrich, R. S. (1984). View through a window may influence recovery from surgery. Science, 224(4647), 420–421. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/6143402/

 

چرا بچه‌ها بارها و بارها یک درخواست را تکرار می‌کنند؟

چرا بچه‌ها بارها و بارها یک درخواست را تکرار می‌کنند؟

"چرا بچه‌ها بارها و بارها یک درخواست را تکرار می‌کنند؟"

حتماً برای شما هم پیش آمده که کودک‌تان یک درخواست را بارها و بارها مطرح کند، حتی وقتی پاسخ مشخصی به او داده‌اید! این رفتار گاهی برای والدین خسته‌کننده می‌شود، اما درک علت آن می‌تواند به مدیریت بهتر موقعیت کمک کند.

✅ کودکان در حال یادگیری محدودیت‌ها هستند
بچه‌ها هنوز درک کاملی از مفهوم "نه" و محدودیت‌ها ندارند. وقتی بارها درخواستشان را تکرار می‌کنند، در واقع در حال بررسی این موضوع هستند که آیا قوانین تغییرپذیرند یا خیر.

✅ تجربه‌های قبلی بر رفتار آن‌ها تأثیر می‌گذارد
اگر کودک قبلاً با تکرار مداوم یک درخواست، پاسخ مثبتی دریافت کرده باشد، احتمالاً باز هم این روش را امتحان می‌کند. کودکان سریع یاد می‌گیرند که چه رفتاری در گذشته نتیجه داده است!

✅ نیاز به توجه دارند
گاهی تکرار یک درخواست فقط به این دلیل است که کودک به دنبال جلب توجه شماست، نه صرفاً به دست آوردن چیزی که می‌خواهد. پاسخ دادن با آرامش و توجه کافی می‌تواند نیاز او را برطرف کند.

✅ کنترل احساسات برایشان دشوار است
کودکان هنوز مهارت‌های خودتنظیمی را یاد نگرفته‌اند. وقتی چیزی را می‌خواهند، کنترل هیجانات و پذیرش پاسخ منفی برایشان سخت است، بنابراین دوباره تلاش می‌کنند. این مسئله درمورد کودکانی که اضطراب بالاتری دارند، ممکن است به شکل دبل‌چک کردن‌ها یا اطمینان خواستن‌های چندین باره نمود داشته باشد.

✅ کودکان درک متفاوتی از زمان دارند.
برای کودکان، مفاهیم زمانی مانند "بعداً"، "یک ساعت دیگر" یا "فردا" چندان واضح نیست. آن‌ها درک دقیقی از مدت‌زمان انتظار ندارند و ممکن است احساس کنند که مدت زیادی منتظر مانده‌اند، درحالی‌که از نظر ما تنها چند دقیقه گذشته است. به همین دلیل، ممکن است زودتر از چیزی که انتظار دارید، درخواست خود را دوباره مطرح کنند.

🔹 چطور واکنش نشان دهیم؟
- پاسخ‌تان را واضح و قاطع بگویید. اگر قرار است "نه" بگویید، بدون تردید این کار را انجام دهید.
- ثبات داشته باشید. اگر گاهی پاسخ مثبت و گاهی منفی بدهید، کودک یاد می‌گیرد که باید بیشتر اصرار کند.
- احساساتش را بپذیرید. می‌توانید بگویید: "می‌دانم که این را می‌خواهی و ناراحتی، اما امروز نمی‌توانی آن را داشته باشی."
- راه‌حل جایگزین پیشنهاد دهید. گاهی می‌توانید گزینه‌ای دیگر مطرح کنید که برای هر دو طرف قابل قبول باشد.
- زمان را برایش ملموس کنید. به‌جای "یک ساعت دیگر"، بگویید: "بعد از اینکه شام خوردیم." یا از تایمر و ساعت برای کمک به درک زمان استفاده کنید.

نوستالژی: خاطره‌ای که زنده است یا زخمی که بسته نمی‌شود؟

نوستالژی: خاطره‌ای که زنده است یا زخمی که بسته نمی‌شود؟

"نوستالژی: خاطره‌ای که زنده است یا زخمی که بسته نمی‌شود؟"

و تو هم روزی پیر می‌شوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظه‌ای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده
آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کرده‌ای

«شمس لنگرودی»

مقدمه

نوستالژی یک حالت درونی عمیق و چندبعدی است که می‌تواند با مخلوطی از عواطف متفاوت همراه باشد و همزمان با دلتنگی برای گذشته، خاطرات تلخ و شیرینی را زنده می‌کند. این تجربه، با وجود رنجش‌هایی که در پی دارد، می‌تواند به عنوان پلی بین گذشته و زمان حال عمل کند و به فرد کمک کند تا هویت، ارتباطات اجتماعی و معنای زندگی‌اش را بازسازی کند.

۱. تعریف نوستالژی

نوستالژی به معنای دلتنگی یا اشتیاق نسبت به گذشته است؛ حالتی احساسی که در آن فرد به یاد خاطرات معناداری از زمان‌های گذشته می‌افتد. این تجربه عاطفی ممکن است با احساسات خوشایند، اما گاهی همراه با اندوه ناشی از فقدان آن زمان‌ها، همراه باشد. به عبارت دیگر، نوستالژی هم می‌تواند حامل امید و نیرویی تازه باشد و هم نشانه‌ای از از دست دادن موضوعاتی که در زمان گذشته تجربه می‌شده‌اند (Wildschut et al., 2006).

۲. تأثیرات مثبت نوستالژی

انسجام هویت فردی:

تجربهٔ نوستالژی به فرد کمک می‌کند تا از طریق بازگشت به خاطرات گذشته، ارزش‌ها و تجربیات شخصی خود را مرور کند و به شناخت بهتری از خود دست یابد. این فرایند می‌تواند باعث تقویت حس هویت و اعتماد به نفس شود (Sedikides, Wildschut, & Baden, 2004).
در واقع، تجربهٔ نوستالژی می‌تواند به افزایش ابراز خودِ راستین منجر شود. این بدان معناست که افراد با یادآوری خاطرات گذشته، بیشتر به هویت واقعی خود پی می‌برند و کمتر نگران برآورده کردن انتظارات دیگران هستند.

ایجاد ارتباطات اجتماعی:

به اشتراک گذاشتن خاطرات نوستالژیک با دیگران می‌تواند احساس تعلق و همبستگی را افزایش دهد. این امر به ویژه در خانواده‌ها و گروه‌های دوستانه اهمیت دارد، چرا که خاطرات مشترک زمینه‌ای برای ایجاد گفتگو و تقویت روابط اجتماعی فراهم می‌کند.

کاهش استرس و افزایش رضایت از زندگی:

مرور خاطرات مثبت گذشته می‌تواند راهی برای کنار آمدن با استرس‌های روزمره باشد و به ایجاد حس آرامش و رضایت کمک نماید.

۳. پیامدها و تأثیرات منفی نوستالژی

گرایش به افسردگی:

در برخی موارد، تمرکز بیش از حد بر گذشته ممکن است منجر به احساس افسردگی یا غم عمیق شود. افرادی که بیش از حد در دنیای خاطرات غرق می‌شوند، ممکن است واقعیت‌های زمان حال را تاب نیاورند و از پذیرش آن‌ها سرباز بزنند (Routledge et al., 2012).

مقاومت در برابر تغییر:

نوستالژی شدید ممکن است باعث شود فرد نتواند به خوبی با تغییرات و تحولات زمان حال سازگار شود. این مقاومت در برابر نوآوری‌های فرهنگی یا تحولات فردی می‌تواند منجر به احساس انسداد در رشد شخصی شود.

ایجاد نگرش گذشته‌گرایانه:

تمرکز بیش از حد بر گذشته می‌تواند مانع از استفاده از فرصت‌های نوین و استقبال از تجربیات جدید شود. در نتیجه، فرد ممکن است دچار احساس نارضایتی و ناتوانی در پیشرفت گردد.

۴. تأثیرات اجتماعی نوستالژی

نوستالژی علاوه بر تأثیرات فردی، نقش مهمی در زمینه‌های اجتماعی نیز دارد:

انسجام اجتماعی:

اشتراک‌گذاری خاطرات نوستالژیک میان اعضای یک جامعه یا گروه می‌تواند حس همبستگی و اتحاد را تقویت کند. این امر در زمان‌های بحران یا تغییرات اجتماعی می‌تواند به عنوان یک عامل تسهیل‌کننده در تقویت روابط اجتماعی عمل کند.

چالش در پذیرش نوآوری:

از سوی دیگر، تمایل به بازگشت به گذشته ممکن است مانعی برای پذیرش نوآوری‌های فرهنگی و اجتماعی ایجاد کند. در برخی موارد، نوستالژی می‌تواند به ایجاد گرایش‌های محافظه‌کارانه و مقاومت در برابر تغییر منجر شود.

نتیجه‌گیری

تجربهٔ درونی نوستالژی هم می‌تواند به تقویت هویت، ایجاد ارتباطات اجتماعی و کاهش استرس کمک کند و هم پیامدهای منفی چون افسردگی و مقاومت در برابر تغییر را به همراه داشته باشد. شناخت عمیق این احساس و مدیریت هوشمندانه آن، کلید بهره‌گیری از مزایای نوستالژی و جلوگیری از اثرات زیان‌آور آن در زندگی فردی و اجتماعی است. برای بهره‌گیری از نوستالژی به عنوان فرآیندی در جهت رشد شخصی و اجتماعی، مهم است که تعادلی میان قدردانی از خاطرات گذشته و پذیرش واقعیت‌های زمان حال برقرار شود.

کمال‌گرایی افراطی یا انضباط شخصی؟

کمال‌گرایی افراطی یا انضباط شخصی؟

"کمال‌گرایی افراطی یا انضباط شخصی؟"

کمال‌گرایی افراطی و انضباط شخصی هر دو به ظاهر می‌توانند در بهبود عملکرد فردی تأثیرگذار باشند، اما این دو تفاوت‌های مهمی دارند. یکی شما را به رشد سالم سوق می‌دهد، در حالی که دیگری می‌‌تواند مانعی در مسیر پیشرفت باشد. دلایل شکل‌گیری و غالب شدن هر یک از این دو رویکرد بر روان ما،گ می‌تواند بسیار پیچیده و چند لایه باشد که در این پست پرداختن به آن‌ها میسر نیست. در اسلایدهای پیش‌رو، فقط تفاوت این دو مفهوم را به طور اجمالی بررسی می‌کنیم.


کمال‌گرایی افراطی: دلمشغولی نسبت به بی‌نقص بودن

کمال‌گرایی افراطی می‌تواند به این معنی باشد که همواره به دنبال بی‌نقص‌ترین نتایج باشیم. با این رویکرد، ما احتمالاً از ترس اشتباه کردن و یا مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن انجام امور را به تعویق می‌اندازیم یا از انجام آن‌ها صرف‌نظر می‌کنیم. همین‌طور ممکن است شکست را به معنای بی‌ارزشی و ناکافی بودن خود تلقی کنیم. به بیان دیگر، کمال‌گرایی افراطی گاهی رویکردی جبرانی برای اجتناب از تجربهٔ احساس شرم و یا گناه است.


انضباط شخصی: تعهد به پیشرفت مداوم

انضباط شخصی یعنی پایبندی به اهداف، حتی وقتی انگیزه کم است. وقتی دارای انضباط شخصی هستیم، اغلب بر روی فرآیند پیشبرد امور تمرکز می‌کنیم، نه فقط نتایج. به کمک انضباط شخصی، معمولاً ظرفیت یادگیری از لغزش‌هایمان را پرورش می‌دهیم و رشد را به جای کمال‌گرایی، اولویت قرار می‌دهیم. در این شرایط، استمرار مهم‌تر از بی‌نقص بودن است و کاستی‌ها و اشتباهات‌مان را به عنوان بخشی از تجربهٔ انسان بودن می‌پذیریم. از این‌رو هر قدم کوچک در راستای رشد برایمان ارزشمند است.


مسیر سالم‌تر: از کمال‌گرایی افراطی به انضباط شخصی

همان‌طور که گفته شد انضباط شخصی، بر پایه واقعیت، انعطاف‌پذیری و مهربانی با خود بنا شده است، در حالی که کمال‌گرایی، می‌تواند ریشه در تجربیات آسیب‌زای دوران تحول، ایده‌آل‌های غیرواقعی و سخت‌گیری بی‌رحمانه نسبت به خود داشته باشد. بنابراین، شاید بهتر باشد در مسیر رشد به جای تلاش برای بی‌نقص بودن، روی بهبود تدریجی ظرفیت‌های روانی، کیفیت زندگی و مهارت‌های مورد نیازمان تمرکز کنیم. البته دور از انتظار نیست که این تغییر منظر برای برخی از ما فرآیندی پرفراز و نشیب به‌نظر برسد. از این‌رو ممکن است نیاز به تأمل عمیق‌تر و کمک حرفه‌ای داشته باشیم.

بازیگوشی چیست و چرا مهم است؟

بازیگوشی چیست و چرا مهم است؟

بازیگوشی چیست و چرا مهم است؟


بازیگوشی کلیدی گم‌شده در دنیای ارتباطی والدین و فرزندان است که در عین سادگی و زمان اندکی که از شما می‌گیرد، می‌تواند درهای جدیدی را در ارتباط شما با فرزندتان باز کند.
در واقع، بازیگوشی به ویژگی یا حالت ذهنی اشاره دارد که ممکن است در هر نوع فعالیتی، حتی خارج از بازی‌های معمول، حضور داشته باشد. این حالت به معنای توانایی فرد برای نگاه به دنیا با ذهنی آزاد و کنجکاو است.

نظریه‌پردازان و روان‌شناسان کودک به عنوان یک ویژگی روانی و خلقی یاد می‌کند که در آن فرد قادر است به طور آزادانه و بدون فشار، به دنیای خود و دیگران نزدیک شود. این ویژگی می‌تواند نه تنها در بازی‌های کودکان بلکه حتی در تعاملات اجتماعی، خلق آثار هنری یا دیگر زمینه‌ها نیز بروز پیدا کند.

در واقع بازیگوشی نوعی بازی کردن با ایده‌هاست؛ درست مثل زمانی که شما نقش یک شیر درنده را بازی می‌کنید و برای چند ثانیه به دنبال شکار فرزندتان که از شما فرار می‌کند، می‌روید.

بازیگوشی محدود به زمان و مکان یا موقعیت خاصی نمی‌شود و همین ویژگی به شما کمک می‌کند تا در طول روز بارها و بارها به همراه کودکتان به دنیایی شاد، فانتزی و آزاد سفر کنید و خیلی زود به دنیای واقعی برگردید.
پس اگر شما هم یک والد شاغل هستید که زمان یا انرژی کافی برای وقت گذراندن و بازی با فرزندان‌تان را ندارید، «بازیگوشی» چیزی است که می‌تواند ارتباط والد-فرزندی شما را نجات دهد.

بازی‌های تخیلی و نقش‌آفرینی‌ها، شوخی‌های ساده و بازی‌های کلامی، استفاده از طنز در موقعیت‌های چالش برانگیز و موقعیت‌های روزمره و حتی کسل‌کننده ، همگی از انواع روش‌هایی هستند که می‌توانید در ارتباط با فرزند خود از بازیگوشی استفاده کنید.

تفاوت خودمحوری و خودمراقبتی

تفاوت خودمحوری و خودمراقبتی

تفاوت خودمحوری و خودمراقبتی

مقدمه و تمایز مفهومی

در زبان روزمره، گاهی "خودمحوری" و "خودمراقبتی" به‌اشتباه مترادف تلقی می‌شوند، اما از دیدگاه روانشناختی، این دو مفهوم تفاوت‌های بنیادینی دارند. هر دو بر "خود" تمرکز دارند، اما انگیزه، جهت‌گیری، و پیامدهای این توجه کاملاً متفاوت است. درک این تمایز برای رشد شخصیت سالم و روابط بین فردی موثر، اهمیت ویژه‌ای دارد.

خودمحوری: ماندن در حباب ذهن "خود"

خودمحوری (Self-Centeredness) به معنای تمرکز افراطی و ناسالم بر نیازها، خواسته‌ها و دیدگاه‌های شخصی، بدون توجه کافی به نیازها و حقوق دیگران است. با دیدگاه خودمحورانه، فرد مصر است جهان را فقط از دریچه نگاه "خود" ببیند و دیگران را صرفاً ابزاری برای ارضای تمایلات خویش تلقی می‌کند.

ویژگی‌های اصلی خودمحوری

کمبود همدلی: ناتوانی در درک و سهیم شدن در احساسات دیگران.

احساس استحقاق: باور به اینکه از حقوق و مزایای ویژه‌ای برخوردار است.

دستکاری روانی و بهره‌کشی: استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف شخصی.

بی‌توجهی به مرزها: عدم احترام به حریم شخصی و نیازهای دیگران.

خودمراقبتی: توجه سالم و متعادل به "خود"

خودمراقبتی (Self-Care) به معنای توجه آگاهانه و مسئولانه به خود به منظور حفظ و بهبود سلامت جسمی، روانشناختی
و هیجانی خویش است. هدف از خودمراقبتی، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش تاب‌آوری و ایجاد تعادل در جنبه‌های مختلف زندگی است.

ویژگی‌های برجستهٔ خودمراقبتی

خودآگاهی: شناخت نیازها، نقاط قوت و کاستی‌های خود.

مسئولیت‌پذیری: پذیرش مسئولیت سلامت و رفاه خویش.

مرزبندی سالم: تعیین و حفظ مرزهای شخصی برای حفاظت از انرژی و زمان خود.

جستجوی حمایت: تمایل به دریافت کمک و حمایت از دیگران در زمان نیاز.

همدلی با خود و دیگران: شفقت‌ورزی نسبت به خود و توجه به نیازهای دیگران.

سواد رسانه: مهارتی ضروری برای نوجوانان در دنیای دیجیتال

سواد رسانه: مهارتی ضروری برای نوجوانان در دنیای دیجیتال

"سواد رسانه: مهارتی ضروری برای نوجوانان در دنیای دیجیتال"

در دنیای امروز، رسانه‌های اجتماعی بخش بزرگی از زندگی روزمره نوجوانان را تشکیل می‌دهند. اما آیا نوجوانان به اندازه کافی توانمندی‌های لازم برای استفاده صحیح از این فضا را دارند؟ سواد رسانه چیست؟
سواد رسانه به مجموعه‌ای از مهارت‌ها و توانایی‌ها گفته می‌شود که فرد را قادر می‌سازد تا رسانه‌ها و محتواهای منتشرشده را به درستی درک و تحلیل، و از آن استفاده کند. این مهارت‌ها شامل توانایی تحلیل محتوای رسانه‌ای، شناسایی اطلاعات غلط یا دستکاری شده، و استفاده مسئولانه از رسانه‌های اجتماعی است.

چرا سواد رسانه برای نوجوانان حیاتی است؟
نوجوانان به دلیل ویژگی‌های ذهنی و عاطفی خود، نسبت به محتوای منتشر شده در رسانه‌ها آسیب‌پذیرتر از بزرگسالان هستند. این آسیب‌پذیری می‌تواند به گمراهی در تشخیص حقیقت از دروغ، اضطراب اجتماعی، یا مشکلات خودشناسی منجر شود. به همین دلیل آموزش سواد رسانه برای نوجوانان ضروری است.

مهارت‌های کلیدی سواد رسانه برای نوجوانان:
1. تفکر انتقادی: نوجوانان باید قادر باشند محتوای آنلاین را با دقت بررسی کنند و تفاوت میان اطلاعات معتبر، تحریف شده و نادرست را تشخیص دهند.
2. ایمنی آنلاین: آشنایی با مفاهیم حریم خصوصی، امنیت اطلاعات، و روش‌های پیشگیری از خطرات آنلاین از جمله سوءاستفاده‌ها و آزارهای مجازی، بسیار مهم است.
3. تعامل مثبت و مسئولانه: مهارت در استفاده از رسانه‌های اجتماعی برای برقراری ارتباط مثبت و ساختن روابط سالم، همچنین توانایی مقابله با فشارهای اجتماعی و هنجارهای غیرواقعی که از طریق رسانه‌ها القا می‌شود.
4. آگاهی از اثرات روانی رسانه‌ها: نوجوانان باید متوجه تاثیرات روانی رسانه‌ها بر خود، از جمله اضطراب، افسردگی، و خودآزاری که ممکن است ناشی از مقایسه‌های اجتماعی یا محتواهای منفی باشد، باشند.
۵. توانایی مدیریت زمان آنلاین: یکی از چالش‌های بزرگ نوجوانان، مدیریت زمان استفاده از اینترنت است. سواد رسانه‌ای به آن‌ها کمک می‌کند تا بین دنیای آنلاین و دنیای واقعی تعادل برقرار کنند.

در مجموع، برای اینکه نوجوانان از رسانه‌های اجتماعی به‌طور مؤثر و ایمن استفاده کنند، لازم است به‌طور سیستماتیک مهارت‌های سواد رسانه را بیاموزند. این مهارت‌ها نه تنها به آن‌ها کمک می‌کند تا از خطرات آنلاین دور بمانند، بلکه باعث رشد فکری، عاطفی و اجتماعی آن‌ها نیز می‌شود. سواد رسانه‌ای پلی است به دنیای دیجیتال که به نوجوانان قدرت می‌دهد تا با اعتماد به نفس و آگاهی بیشتر از آن بهره‌برداری کنند.

Image

ساعات کاری

شنبه تا پنج شنبه از ساعت ۹ الی ۲۱

با ما تماس بگیرید

اینماد